ثناثنا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

ثنا

حمومي...

حموم آخ جون میخوام برم حموم آی کوچولو آی بچه جون حمومو خیلی دوس دارم جوجو میره ازتنمون مامان منو با کلی آب خیس و پلیسم میکنه با شامپو صابون و کف تر و تمیزم میکنه هر وقت میخوام برم حموم از خوشحالی داد میزنم حولمو زود بر میدارم میگم بدو مامان جونم از تو حموم که در میام سفید میشم تميز میشم بابا ميگه چه بچه ای بدو بیا بشین پیشم بچه ی خوبو خوشگلم چقد زياد تمیز شدی حالا یه بوس بده بابا که اینقده عزيز شدی آی بچه ها برین حموم همیشه بوی خوب بدین به جای این نق زدنا حرف مامانو گوش بدین امروز دخملي رو بردم حموم بشور بشورش كردم اصلا اذيت نكرد تازه خيلي خوشش اومده بود بعد از حموم سبك شد و كمي شير خورد و خوابيد ...
30 فروردين 1392

وروجكم...

سلاااااااام عشقمممم چند روز كه ياد گرفتي بدون كمك منو بابايي غلت بزني خودتو كشتي!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بس غلت ميزني يه دقيقه هم آروم وقرار نداري خيلي ذوق ميكني هي بابايي مياد تورو ميذاره سر جات چند ثانيه نگذشته باز غلت ميزني بابايي خيلي ناراحت ميشه ميگه اينجوري خيلي به شكمت فشار مياد دل درد ميشي كو گوش شنوا. ميخواستم شب با خاله اعظم(دوست صميميم)بريم پارك كه نشد آخه خاله اعظم رفت خونه خواهرش در نتيجه خونه مونديم فردا هم قرار بريم خونه بابابزرگ چون بابايي ميره مشهد واسه باشگاهش خدايا شكرت بخاطر بزرگترين و بهترين نعمتي كه به من دادي نعمت مادر شدن. دوستت دارم گللللم ...
28 فروردين 1392

عكساي جديد ...

سلام گلم ... دو روز پيش باباي رفت از يكي از دوستاش دوربينش رو قرض گرفت تا از شما عكس بگيريم بعدش ساعت 6 بعداز ظهر همون روز رفتيم ايستگاه صلواتيه كه باباي و دوستاش اونجا رو بصورت نمايشگاه در آورده بودن اونجا دوستاي باباي براي اولين بار ديدنت و يه عالمه بوست كردن چند تا عكسم اونجا گرفتيم و بعدش رفتيم هئيت تا ساعت 12 شب اونجا بوديم از اونجا كه اومديم ، خونه رو آتيله كرديم و من خلاقيت بخرج دادم  و چند تا عكس خوشگل ازت گرفتم . فدات بشم كه باباي از اولين غلت زدنت هم فيلم گرفت و قرار شد تا موقعي كه بزرگ شدي برات نگهش داريم/.   فدات بشم دخملم دوست دارم عزيزم ...
27 فروردين 1392

ايام فاطميه تسليت ...

حضرت فاطمه (س): در خدمت مادر باش كه بهشت زير پاي مادران است .     حضرت حيدر به نام فاطمه حساس بود خلقت از روز ازل مديون عطر ياس بود اي که ره بستي ميان کوچه ها بر فاطمه گردنت را مي شکست آنجا اگر عباس بود   التماس دعا ...
24 فروردين 1392

تولد ماماني

اولين روز عيد تولدم بود وسايل كيك خريده بودم ميخواستم كيك اماده كنم كه اين ديدوبازديداي عيد مجال نداد از كادوي تولد هم خبري نبود البته خواهرشوهرم يه لباس هديه داد كه ازش ممنونم من هيچ وقت جشن نميگيرم كه بخوام منتظر كادو باشم و چون همسري سر كار نيست ازش توقع كادو ندارم همون گفتن تبريك واسم خيلي ارزش داشت. ...
24 فروردين 1392

تازگيا...

دخملي من تازگيا پاهتو بالا مياري و با دستات پاهاتو ميگيري و به زبون خودت باهاشون حرف ميزني يا بعضي وقتا با دستات بازي ميكني و جيغ ميكشي.وقتي باهات دالي بازي ميكنم از ترس چشات گرد ميشه گلم. فداي تو بشم كه با وجودت زندگيمون اينقدر شيرين شده. ...
20 فروردين 1392

واكسن چهارماهگي

شنبه هفته قبل همراه همسري به مركز بهداشت رفتيم خوشبختانه شلوغ نبود خيلي منتظر نمونديم نوبت ما كه شد اول قد و وزن دخملي رو گرفت بعدشم نوبت به واكسن رسيد خوشبختانه اين دفعه هم زياد گريه نكرد فقط چند ثانيه بعد زود آروم شد   و بعدشم تب نكرد فداي دخترم بشم     ...
17 فروردين 1392

سال نو مبارك ...

حلول بهار و فرا رسیدن نوروز را به همه عزیزان تبریک گفته و خوشحالیم که امسال هم فراموش نکردیم که با شادی و خرسند بودن ما جهان کامل نیست.   با تشكر ...
10 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ثنا می باشد